عیدا چدکرنده؟

سنت ها

۱- شد ورفت عیدا مثل همه یاقا به                        مسرترا همژ سرژون بند کارا به

۲- یگمای پیش عید کی تکو نیا راد کفت               قالیا و گلیما و نمدا و پرداژون وادکرت

۳- همه ژون لی جوا و رخخوناد دبرت                   واسه ششتن کف اوژون ولید کرت

۴- اگه شور کا لی جناقاژون ولید کرت                  تا اینا هشگ گنا کار کیاژون ادکرت

۵- قدیمیا ویشتر کی خوساریا کا گلی به            اطاق بالا ژون واس میمونا گچی به

۶- شسونا که تنیرژدارت سیاد گنا                         آخه هر رو اونژون اسیزنا

۷- کی تمیس ژون اطاق میمونا به                   اونای تر همژون سیا مثل قدوبه

۸- کیچالا و کی قالیا و اربونا                         همیزن کی بونا . سرپا چینا و شسونا

۹- کیای گه از همه ویشتر قدودگنا                   شسونه به با سرا و سرپا چینا

۱۰- شسونه ویشتر قبل سیاد گنا                     زمسونا اونژون هر رو اسیزنا

۱۱- دید ترنه همژ از هل ترنه بالا نشه                یاوادژ ورکرت یا یراق ترنه تربه

۱۲- دیدژ مین سرا . سرپارچینه جی اشه          واس همین واچا چی قدو و کثیف به

۱۳- اسفید کرتن سرا و سرپارچین و شسونه      کارآدمای گولو ماس خورتی به

۱۴- گل اسفیدژون از برین هادگفت                  اونژون مین سینگی و پاتیل اودگفت

۱۵- این لعاب اسفیدژون بید مالا با کونا             به برو بالون وتیر الیا و هو لو رتا

۱۶- این کار کیاژون بیدوات گلندی                سالی یگپسا اسفیدژون کرت یا قا قدوئی

۱۷- پردا و قالیا و لاحاف کیسرا و جاجیما        با بالیشماو لاحاف کرسیا و چادرشیا

۱۸- همژون اششت با صابین و اشنوا اندی    که ابی از حال و نا ادکفتیدنده خیلی

 

ترجمه فارسی :

ایام عید چه کارهایی انجام می دادند ؟

۱- آمد و رفت ایام هید در خوانسار مثل سایر جاها بود و بزرگترها همیشه سرشان مشغول کارها بود.

۲- از یک ماه پیش از عید خانه تکانی عید شروع می شد قالی ها و گلیم ها و نمدها و پرده ها را دسته می کردند.

۳- آنها را لب جوی ها و رودخانه ها می بردند آنها را برای شستن کف آب ولو می کردند.

۴- شسته که می شد بر روی پشت بامها ولو می کردند و تا خشک می شد کار خانه را انجام می دادند.

۵- بیشتر خانه های خوانسار در قدیم کاه گلی بود فقط اطاق بالا برای مهمان ها با گچ بود.

۶- شبستانها که تنور داشت سیاه می شد چون هر روز زمستانها تنور روشن می کردند.

۷- خانه تمیزشان فقط اطاق میهمانها بود سایر اطاقها همه سیاه مثل غذای سوخته بود.

۸- اطاق های عقبی ، اطاق کوچک زیر شبستان ،خانه پشت بام و پاگردسرپله ها و شبستانها

۹- اطاق های که از همه بیشتر سیاه می شد شبستان و دالان و پلکان و پاگرد پله ها بود

۱۰- شبستان از همه بیشتر سیاه می شد برای اینکه در زمستان هر روز تنور می سوزانند

۱۱- دود تنور همه اش از سوراخ تنور بالا نمی رفت یا باد می وزید یا چوب و هیزم تنور نم داشت.

۱۲- دود آن به دالان،پلکان ، پاگرد هم می رفت برای همین آنها سیاه و کثیف بودند

۱۳- خاک سفید از بیرون می خریدند آن را در ظرف های بزرگ آب می کردند .

۱۴- سفید کردن دالان و پلکان و شبستان کار آدمای قلچماق بود.

۱۵- این لعاب سفید را می مالیدند با کهنه به در و دیوار و تیرها و تیرچه ها

۱۶- این کارها را می گفتند سفید کردن خانه ها سالییک بار سفید می کردند جاهای سیاه

۱۷- پرده ها و تشک ها . لحاف کوچک وجاجیم ها با متکاها و لحاف کرسی ها و چادر شب ها

۱۸- همه را می شستند با صابون و اشنو آن قدر که از حال و نا می رفتند.

«بر گرفته از کتاب فرهنگ باستانی خوانسار نوشته هوشنگ امیری خوانساری »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *