صنعت تفنگ‌سازی در خوانسار (دوران قاجار و پهلوی)

تحقیق و تدوین: محسن محرابی، کارشناس ارشد تاریخ

مروری اجمالی بر تحولات سلاح گرم در ایران:

در رابطه با تاریخچۀ ورود سلاح‌های آتشینی چون توپ و تفنگ به ایران اختلاف نظر وجود دارد. بااین‌حال عقیده بر آن است که آشنایی مستقیم ایرانیان با سلاح‌های گرم مخصوصاً تفنگ، در اواخر دورۀ تیموریان اتفاق افتاده، اما استفاده و به‌کارگیری از آن‌ها به‌طور رسمی از زمان صفویه معمول شده است؛ چنان‌که در «تاریخ روضه الصفا» آمده است که:

اولین‌بار «”ملا حسین کاشفی“ صورت تفنگ را در عهد ”سلطان حسین بایقرا“ از فرنگستان به ایران آورده بود [و] صفویه بعد از محاربات با عثمانیه و اوزبکیه به فکر ریختن توب [توپ] و ساختن تفنگ افتادند.»[۱].

در اوایل دوران افشاریه، به‌تدریج با تکمیل این سلاح‌ها، برای راحتی نشانه‌روی و سهولت کار، چخماق ابداع شد. البته این چخماق با چخماق دوره‌های بعدی تفاوت داشت. در این سیستم آتشزنه، زغال یا فتیلۀ روشنی روی چخماق قرار می‌گرفت و هنگام شلیک، آتش فتیله با سوراخ مخزن باروت تماس یافته و تفنگ شلیک می‌شد. سپس با اختراع چاشنی، تفنگ‌های «سَرپُر»[۲] تکمیل و تبدیل به سلاحی شدند که مدت‌ها در میدان‌های جنگ و شکار مورد استفاده قرار گرفتند. دود حاصل از تیراندازی، بوی باروت مخصوصش و نیز مراحل پر کردن تفنگ از ویژگی‌های این نوع سلاح بود. باروت مورد استعمال در تفنگ‌های سرپر، باروت سیاه بود که از نیترات پتاسیم (شوره)، پودر زغال و گوگرد تهیه می‌شد. در این تفنگ‌ها به دلیل استحکام کمِ لوله هرگز از باروت بی‌دود استفاده نمی‌شد. باروت سیاه سرعت اشتعال کمتری داشت و به همین دلیل لولۀ تفنگ‌های سرپر را بلند درست می‌کردند تا شتاب لازم به گلوله داده شود. سلاح‌های سرپر سیستم چاشنی از مدل‌های انگلیسی که در کارخانۀ «جیمز ویلکینسون»[۳] ساخته شده بودند، کپی‌برداری گردید.

در دورۀ قاجاریه مخصوصاً در نتیجۀ پیامدهای جنگ‌های ایران و روس، به نقش و ضرورت این سلاح‌ها بیشتر توجه و از اهمیت سلاح‌های سرد کاسته شد. در آن زمان، علاوه بر تهران مرکز حکومت قاجارها، تولید سلاح گرم به‌ویژه تفنگ، در بعضی از شهرهای کشور هم رایج گردید. در ابتدای عهد قاجار، لولۀ تفنگ‌ها را از آلیاژ برنج می‌ساختند که به دلیل مقاومت کم این فلز، ناچار می‌شدند ضخامت لوله را زیاد در نظر بگیرند، که این امر به‌نوبۀ خود موجب سنگینی بیش‌ازحد سلاح می‌شد[۴]؛ ولی احتمالاً از اواسط آن دوره به بعد، تفنگ‌ها سبک‌تر و به سیستم سنگ چخماقی (چکشی) مبدل شدند. یکی از دلایل عمدۀ دگرگونی در تفنگ‌های سرپر فتیله‌ای[۵] (تصویر ۱) به سنگ چخماقی (تصویر ۲)، مشکلاتی بود که این تفنگ‌ها ایجاد می‌کردند؛ چراکه علاوه بر سنگینی آن‌ها، استفاده از آن سلاح‌ها در مناطق مرطوب و بارانی مقدور نبود، و علاوه بر آنکه خود فتیله قابلیت اشتعال را از دست می‌داد، مشعل یا زغال گداخته‌ای که شخص حامل تفنگ مجبور بود همواره و در همه‌جا برای روشن کردن فوری فتیلۀ تفنگ همراه خود داشته باشد نیز خاموش می‌گردید. از همه مهم‌تر، وقت بیشتری را برای آماده کردن تفنگ سرپر فتیله‌دار جهت تیراندازی یا شلیک هدر می‌داد. همین اِشکال باعث شد که در تکامل تفنگ سرپر گام مهم و مطمئن‌تری برداشته شود. این‌گونه بود که تفنگ‌های سیستم سنگ چخماق معمول گشت که در آن‌ها، برای آتش زدن چاشنی تفنگ، از سنگ آتشزنه یا چخماق و نیز فولاد استفاده می‌شد؛ یعنی بعد از کشیدن ماشۀ تفنگ، سنگ چخماق به فلز جلوی سوراخ باروت ساییده می‌شد و جرقۀ حاصل از آن‌ها، باروت را آتش می‌زد. در کنار این سلاح انفرادی، تجهیزاتی تعبیه می‌کردند و هر تفنگچی مجهز به یک سُنبه، یک باروت‌دانِ اغلب چرمی (تصویر ۳) و تعدادی گلوله‌های ساچمه‌ای[۶] احتمالاً از جنس سُرب می‌شد.

در دورۀ ناصرالدین‌شاه قاجار تحولی در سلاح‌های آتشین رخ داد و به‌تدریج تجهیزات و تفنگ‌های نوین و به سبک‌های اروپایی در ایران معمول شدند. در آن عصر و نیز عهد سلطنت مظفرالدین‌شاه، بخشی از ادوات و جنگ‌افزارها از برخی کشورهای اروپایی خریداری و گاه به‌عنوان هدیه وارد کشور گشت؛ هرچند که بعضی از تفنگ‌های فشنگی وارد شده، مخصوصاً از روسیه و آلمان، دست‌دوم و فرسوده محسوب می‌شدند و از کارایی و کیفیت چندانی برخوردار نبودند[۷]. در دورۀ ناصری، سلاح‌های خودکار یا به‌اصطلاح مسلسل از کشورهای فرانسه و انگلستان و همچنین سلاح‌های با لولۀ خان‌دار خریداری شدند که افزایش بُرد و دقت تیراندازی را در پی داشت و مقدمه‌ای برای ساخت تفنگ‌های با لوله‌های خان‌دار در ایران گردید[۸]. البته اسلحه و مهمات پیاده‌نظام ایران همچنان از تفنگ‌های سرپر کهنه‌ای بود که بعضی از آن‌ها قبلاً در انگلستان استفاده می‌شد، ولی بعداً از رده خارج شدند. این در حالی است که در بعضی ایالات سرحدی هنوز تفنگ‌های فتیله‌ای رایج بود[۹]. به‌هرروی، بااینکه جهانِ آن روزگار دیگر به سمت جنگ‌افزارهای مدرن به‌ویژه تفنگ‌های دارای خرج انفجاریِ آماده، یعنی فشنگیِ مجهز به پوکه و چاشنی، پیش رفته بود، ولیکن در ایران هنوز مراکزی بودند که به ساخت توپ و تفنگ به شیوۀ قدیمی اشتغال داشتند. گفته می‌شود که در کارگاه‌های اسلحه‌سازی برخی از شهرهای ایران نظیر: تهران، اصفهان و شیراز، سلاح‌های آتشینی چون تفنگ، از روی نمونه‌های قدیمی اروپایی مخصوصاً از روی نمونه‌های انگلیسی، ساخته می‌شدند[۱۰]. به‌هرروی، صنعت تفنگ‌سازی قدیم ایران را می‌توان جزء صنایع‌دستی اختصاصی قلمداد کرد که فقط معدود افرادِ دارای مهارت بالا و آشنا به دانش ساخت تفنگ، بدان حرفه مشغول بودند. به نظر می‌رسد در دورۀ قاجاریه، این صنعتگران در دستۀ اصنافِ مرتبط با فولادسازی قرار می‌گرفتند[۱۱].

وضعیت تفنگ‌سازی در خوانسارِ عصر قاجار:

آنچه از منابع و برخی شواهد و متون تاریخیِ موجود و نیز اقوال و روایات شفاهی اهالی قدیم خوانسار می‌توان دریافت این است که در خوانسار عهد قاجار، علاوه بر وجود کارگاه‌های سلاح‌های سرد، مثل چاقوسازی و قمه‌سازی و…، صنعتی چون تفنگ‌سازی نیز رو به ترقی بوده است. البته «کنت دوسرسی»[۱۲]، سفیر فوق‌العاده‌ی دولت فرانسه در زمان محمدشاه قاجار، ادعا می‌کند که در خوانسار کارگاهی هم مخصوص تهیه‌ی توپ جنگی وجود داشت[۱۳] که این توپ‌ها از نوع سرپر فتیله‌ای بوده‌اند. اعتمادالسلطنه نیز گزارش می‌دهد که در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، کارخانه‌ای جهت ساخت تفنگ در خوانسار راه‌اندازی شد[۱۴]. اگرچه تفنگ‌هایی که در این قصبه تولید می‌شدند، به‌طورکلی از نوع سرپر بودند؛ اما به نظر نمی‌رسد که در خوانسارِ آن روزگار تفنگ‌هایی از نوع تپانچه ساخته شده باشند، بلکه به‌احتمال‌زیاد، این سلاح‌ها از نوع لوله‌بلند بی‌خان و گاه خان‌دار بودند و احتمالاً برخی از اهالی منطقه و ایلات و عشایر اطراف‌واکناف از مشتریان و استفاده‌کنندگان این نوع جنگ‌افزارها محسوب می‌شدند. می‌توان چنین حدس زد که در ابتدای عهد قاجار، تفنگ‌های تولید کارگاه‌های اسلحه‌سازی خوانسار از نوع فتیله‌ای بودند، اما بعدها به‌خصوص در دورۀ ناصری، این صنعت ارتقا یافته، به‌صورت تفنگ‌هایی از نوع چخماقیِ لوله‌بلندِ بی‌خان، مونتاژ و ساخته می‌شدند. طبق نوشته‌ی اسدالله معطوفی، نویسنده و پژوهشگر ایرانیِ حال حاضر، در عصر سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار، کارخانه‌هایی که برای ساخت تفنگ در دو شهر خوانسار و گلپایگان احداث شدند، جهت ساخت تفنگ‌هایی مشابه تفنگ‌های خان‌دار چخماقی ایجاد شده‌اند[۱۵]. بااین‌حال، وی اشاره نکرده که آیا همۀ مراحل ساخت تفنگ‌ها در همین کارخانه‌ها انجام می‌گرفته است یا فقط بخشی از قطعات تولید می‌شدند؟ به‌هرحال می‌توان چنین فرض کرد که برخی از قطعاتی که نیازمند فناوری بالا و مهندسی بسیار ظریف و دقیق بودند، مثل سیستم آتشزنه، از جاهای دیگر تهیه و در آن کارخانه‌ها مونتاژ و سرهم‌بندی می‌کردند. شاید هم آن‌ها را از تفنگ‌های رده خارج‌شدۀ اروپایی یا مدل‌های قدیمی ساخت آنجا برمی‌داشتند.

وضعیت تفنگ‌سازی در خوانسارِ دوران پهلوی:

در عصر پهلوی هم تفنگ‌سازی در خوانسار تداوم داشت. البته نه آن‌طوری که آن را در حد یک صنعت فرض کنیم. زیرا در این دوره ما شاهد ساخت تفنگی که حداکثر قطعاتش در خوانسار تهیه و تولید شده باشد نیستیم، بلکه تفنگ‌سازان ما بیشتر به مونتاژگری و در دهه‌های بعد تنها به کار تعمیرات این آتش‌افروزهای سرپر ساچمه‌زنی رغبت یافتند[۱۶]. به‌عبارت‌دیگر، در این عصر افرادی بودند که به کار مونتاژ تفنگ سرپر مشغول می‌بودند و معمولاً قطعات تفنگ مخصوصاً لوله‌ها و سیستم چخماق آن را از جاهای دیگر تهیه می‌نمودند و تنها به بستن و سوار کردن قطعات روی‌هم بسنده می‌کردند[۱۷]. البته قنداق و قسمت‌های چوبی تفنگ دست‌ساز بودند و با استفاده از ابزار سادۀ درودگری (نجاری) و از چوب سخت گردو ساخته می‌شدند که مختصر تزییناتی هم روی آن‌ها انجام می‌گرفت. جالب آن‌که، در مواقعی پیش می‌آمد که تفنگ‌سازان خوانساری، لوله‌های تفنگ‌ها را از محور فرمان برخی اتومبیل‌های قدیمی (مخصوصاً خودروهای به‌اصطلاح جیپ) – که لوله‌ای توخالی بود – تهیه می‌کردند که تا حدودی به استاندارد کالیبر[۱۸] مورد نظرشان نزدیک بود. این اشخاص و همچنین تعمیرکاران آن سلاح‌ها می‌بایست در حرفۀ خود کاملاً دقت و مهارت کافی را دارا می‌بودند؛ زیرا در صورت یک اشتباه محاسباتی یا نقص فنی در تفنگ، احتمال خطر انفجار سلاح و متلاشی شدن آن وجود داشت. به بیانی دیگر، اگر برای ساخت یک تفنگ و یا مونتاژ و سوار کردن قطعات روی آن دقت و استانداردهای لازم در نظر گرفته نمی‌شد، که البته در مواقعی انجام نمی‌شد، چه‌بسا هنگام آزمایش اسلحه، آسیب‌ها و صدمات جدی به شخص وارد می‌آمد. بنابراین، تفنگ‌سازی در خوانسار صنعتی کم حادثه‌خیز نبود و افرادی بودند که در هنگام شلیک و یا امتحان با این اسلحه دچار آسیب‌ها و جراحت‌هایی می‌شدند.

افزون بر خلاقیت و ابتکاری که صنعتگران مربوطه در تفنگ‌های مونتاژ این دیار به کار می‌بردند، یکی دیگر از تغییر و تحولات اسلحه‌سازی در خوانسار و به‌طورکلی در ایران، رسیدن به استاندارد تقریبی کالیبرِ اکثر تفنگ‌های سرپر بود که اغلب در سایز ۱۲ میلی‌متری تعیین می‌شدند. زیرا در گذشته از کالیبرهای دلخواه و متفاوتی در اسلحه‌سازی مورد استفاده قرار می‌گرفت و استاندارد ضخامت و اندازۀ قطر لوله‌های تفنگ‌ها خیلی جدی گرفته نمی‌شد. بنابراین، برای تهیۀ گلوله‌های آن‌ها نیز با مشکل مواجه می‌شدند. البته لولۀ سرپرهای این دوره فاقد خان بودند، زیرا تراش دادن خان در داخل لولۀ آهنین یا فولادین آماده، آن‌هم با دست و ابزارهای بسیار سادۀ آن زمان به‌هیچ‌وجه امکان‌پذیر نبود، و به بیانی دیگر اصلاً منطق تفنگ‌های سرپر لوله‌بلند با گلوله‌های سربی، بی‌خان بودن لوله‌های آن‌ها بود. علی‌ای‌حال، مزیتی که پس از یکدست شدن کالیبر اکثر تفنگ‌های چخماقی در آن دوره فراهم شد آن بود که گلوله‌ها می‌توانست برای بیشتر تفنگ‌ها قابل استعمال باشند. این گلوله‌ها از فلز سرب و به روش قالب‌زنی تهیه می‌شدند.

اما در آن روزگار تفنگ‌های سرپر بیشتر در دست شکارچیان و حتی دامداران محلی قابل استفاده بود. البته تفنگ‌های گلوله‌زنی مدرنی بودند که در داخل آن فشنگ کار می‌گذاشتند. این فشنگ‌ها متشکل از خرج انفجاری (باروت) و گلوله و چاشنی هستند که در یک بسته یا محفظه‌ای موسوم به پوکه قرار دارند، که آن پوکه هم بستگی به نوع سلاح و کارکرد آن، از فلز، مقوا یا پلاستیک فشرده ساخته می‌شود. این نوع سلاح‌های انفرادی اغلب در اختیار افراد اعیانی بودند. هرچه باشد تفنگ‌های سرپر تا همین دهه‌های اخیر و تا چند سال بس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، همچنان مورد استفادۀ شکارچیان خوانسار نیز بودند، و اغلب از نوع معمول‌ترین و شاید پرکاربردترین کالیبر، یعنی ۱۲ بوده، ولی آن‌ها را در سه حالت گوناگون آماده و بهره‌برداری می‌کردند که تفاوت فقط در اندازۀ ساچمه‌ها به‌عنوان پرتابه است. این سه روش بدین قرارند:

۱- «ساچمه‌ای». در این نوع سیستم، هم‌زمان چند عدد گلوله‌های قالبی ریز از جنس سرب را باهم بعد از باروت و پارچه و کوبیدن آن‌ها به‌وسیلۀ سنبه، از دهانۀ لوله به داخل آن می‌ریختند. با توجه به‌اندازۀ بسیار کوچک ساچمه‌ها، این روش برای شکارهای کوچک مثل پرندگانی چون کبک و تیهو و… به کار می‌رفت.

۲- «چارپاره» (چهار پاره). ترتیب پر کردن و آماده نمودن سلاح برای شلیک نیز به همان روش قبلی بود، با این تفاوت که نُه ساچمۀ سربی تقریباً بزرگ را به‌یک‌باره و بعد از باروت و تکه پارچه به داخل لولۀ تفنگ می‌ریختند. این روش برای شکارهای کمی بزرگ‌تر از پرندگان و حیوانات کوچک انجام می‌گرفت، و حتی برای شکار پستاندارانی چون خرگوش و آهو و بز و کل و میش و غیره نیز استعمال می‌شد. بااین‌حال، با رواج تفنگ‌های فشنگ‌ساچمه‌ایِ چارپاره‌ایِ مدرن در ایران، که خرج انفجاری آماده (دارای پوکۀ ساخته شده از پلاستیک یا مقوای فشرده) و البته هشت ساچمه‌ای داشتند و سپس استقبال شکارچیان از این نوع تفنگ‌ها، که وقت بسیار کم‌تری را برای حاضر کردن سلاح صرف می‌کرد، باعث شد که تفنگ سرپر نُه ساچمه‌ای از رونق بیفتد و به‌مرورزمان بلااستفاده گردد.

۳- «گلوله‌ای». در این روش، یک گلولۀ دایره‌ای شکل قالبی از جنس فلز سرب، که قطر آن به‌اندازۀ کالیبر خود تفنگ سرپر (یعنی هم سایز با قطر دیوارۀ داخلی لولۀ سلاح) بود، بعد از مراحل باروت‌گذاری، در لوله انداخته و آمادۀ شلیک می‌کردند. این حالت مخصوص شکارهای بزرگ‌تر بود. بااین‌وجود، در همۀ تفنگ‌های سرپر فوق، که شرحشان گذشت، دوّار بودن ساچمه و نیز عدم وجود خان در لولۀ سلاح، بر سرعت و قدرت نفوذ گلوله اثر می‌گذاشت و از بُرد آن‌ها می‌کاست. بنابراین، شکار در صورتی موفقیت‌آمیز بود که گلولۀ سربی یا همان ساچمه می‌بایست به حساس‌ترین نقاط جانور قربانی مخصوصاً در شکارهای بزرگ برخورد کند وگرنه امکان از پا درآوردن حیوان کم بود. این نقاط حساس جانورانی چون آهو و کل و بز و میش و پازن و… عبارت بودند از: سر، بیخ بغل، و تیرۀ کمر (ستون نخاعی). از سوی دیگر، ریختن پودر باروت در تفنگ حد و اندازه‌ای داشت و باید در مقدار مصرف آن دقت نظر می‌شد؛ زیرا اگر کم‌تر می‌ریختند که انفجار چندانی حاصل نمی‌شد که بتواند گلوله را تا هدف برساند، و چنانچه بیش‌تر از مقدار نیاز باروت پر می‌کردند، انفجار و پرتاب ساچمه به‌قدری قوی می‌شد که یا موجب آسیب جدی به تفنگ می‌گردید و یا آنکه تیرانداز را به‌شدت به عقب پرتاب می‌کرد. بنابراین، برخی از شکارچیان از ابزاری (به تعبیر، پیمانۀ مخصوص) استفاده می‌کردند که قابلیت از پیش تنظیم شدن جهت پر کردن تفنگ سرپر هنگام شکار را به آن‌ها می‌داد.

اما همان‌طور که گفته شد، تفنگ‌های سرپر تا همین دهه‌های اخیر مورد استفادۀ شکارچیان خوانسار بوده، ولی کم‌کم جای خود را به تفنگ‌های مدرن و پیشرفته‌تر داده‌اند، که بسته به کار آن‌ها دارای دو نوع سیستم نوع فشنگ مَرمی‌دار با بدنه‌ای (پوکه‌ای) معمولاً از برنج یا فولاد، و مدل فشنگ‌های ساچمه‌زنی جدید با بدنه‌ای از پلاستیک یا مقوای فشرده هستند. هر دو سیستم از نوع لولۀ خان‌داری می‌باشند که فقط توسط کارخانجات بزرگ اسلحه‌سازی تولید می‌شوند. نمونۀ اول، یعنی فشنگیِ پوکه‌برنجی، به خاطر آنکه از مرمی یا گلولۀ تقریباً نوک‌تیزی بهره می‌برد که شکاف هوا و درنتیجه افزایش بُرد و سرعت و قدرت تخریب و نفوذ آن را باعث می‌شود، اغلب در امور نظامی کاربرد دارد[۱۹]. مدل فشنگ‌های ساچمه‌زنی با پوکۀ پلاستیکی یا مقوای فشرده هم در حال حاضر استعمال و مصرف زیادی دارد، و باعث شده تفنگ‌های از نوع سیستم چکشی دست‌ساز صنعتگران خوانساری و سایر بلاد کشور به‌کلی حذف گردند و آنچه موجود است فقط جنبۀ تزییناتی و کلکسیونی داشته باشند[۲۰].

تحقیق و تدوین: محسن محرابی، کارشناس ارشد تاریخ

پی‌نوشت:

۱- رضاقلیخان هدایت، تاریخ روضه الصفای ناصری (تهران: کتابفروشیهای مرکزی، پیروز و خیام، ۱۳۳۹)، ج۹، ص۴۳۸.

۲- اساس کار سلاح‌های «سرپر» یا به عبارت دیگر «دَهَن‌پُر»، انفجار باروت در لوله و پرتاب گلوله یا ساچمه به سمت هدف می‌باشد. سلاح سرپر گونه‌ای سلاح قدیمی گرم است که در آن خرج انفجاری (باروت) و گلوله یا ساچمه‌ها از سر یا دهانۀ لولۀ سلاح وارد می‌شوند. در سلاح‌های سرپر، فرد فقط قادر به‌یک‌بار شلیک است، و برای شلیک مجدد می‌بایست فرایند پر کردن تفنگ را با باروت و گلوله تکرار کند. سلاح «تَه‌پُر» نیز گونه‌ای سلاح گرم است که برخلاف سلاح‌های سرپر، در آن فشنگ و گلولۀ توپ از ته لولۀ سلاح وارد می‌شود (دانشنامۀ آزاد ویکی‌پدیای فارسی، ذیل: سلاح سرپر، بازبینی‌شده در ۲۳/۰۱/۱۳۹۸):

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD_%D8%B3%D8%B1%D9%BE%D8%B1

۳- James Wilkinson

۴- روزنامۀ دنیای اقتصاد، تاریخچه استفاده از سلاح گرم در ایران از دوران صفویه تا سال ۱۳۵۷: گلوله‌های آتشین و بدن‌های سرد، شمارۀ خبر: ۸۶۲۲۷۷، ۰۳/۱۲/۱۳۹۳.

۵- Matchlock gun

۶- گلوله‌های کوچک سُربی را ساچمه می‌نامند.

۷- محمد نایب‌پور، تحولات ارتش از عهد قاجار تا پایان سلسله پهلوی (نشریۀ زمانه، شمارۀ ۵۲، ۱۳۸۵). اسدالله معطوفی، تاریخ چهارهزارساله ارتش ایران: جنگ و جنگاوری بر فلات ایران از تمدن ایلام تا ۱۳۲۰ خورشیدی (تهران: نشر ایمان، ۱۳۸۲)، ص۹۵۹.

میرزا علی‌خان امین‌الدوله، از رجال دوران قاجاریه و صدراعظم ایران در عهد سلطنت مظفرالدین‌شاه، در کتاب خاطرات خود در رابطه با تفنگ‌های معیوبِ وارد شده به ایران می‌آورد:

«از سفر فرنگستان نتیجه و رهاوردی که [ناصرالدین]شاه برای مملکت ایران آورد، چندین هزار تفنگ سربازی بود که از آلمان به قیمت ارزان خریدند و مبلغی فشنگ برای تفنگ‌های مزبور به توسط میرزا احمدخان آجودان صدارت‌عظمی به کارخانه‌های اتریش فرمایش داده شد … . تفنگ‌ها را بعد از رسیدن به ایران امتحان کردند، معیوب درآمد. علاوه بر اینکه نمونۀ اسلحۀ منسوخه بود، معلوم شد بدواً تفنگ دنگی بوده، آن را بریده، به سیستم ”تاباتیر“ تبدیل کرده‌اند، و چون بی‌مصرف و متروک شده بود، برای پارسنگ به انبار کشتی ریخته بودند. پولی که به بهای آن رفت، از کیسۀ دولت گم شد. فشنگ‌های فرمایشی هم که رسید و به معرض امتحان درآمد، به تقلب ساخته شده، باروت آن را کاسته، گلوله‌ها را با قالب نازک مجوف [پوک و میان‌تهی] ساخته بودند و از این معامله به دامن سپهسالار لکه رسید و به اغماض گذشت». (علی امین‌الدوله، خاطرات سیاسی میرزا علی‌خان امین‌الدوله، به کوشش: حافظ فرمانفرمائیان، زیر نظر: ایرج افشار (تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۰)، ص۵۰).

۸- روزنامۀ دنیای اقتصاد، شمارۀ خبر: ۸۶۲۲۷۷، همان‌جا..

۹- معطوفی، همان، ص‌ص۹۶۰-۹۵۹.

۱۰- یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمۀ کیکاووس جهانداری (تهران: خوارزمی، ۱۳۶۸)، ص۳۸۵. سیدتقی نصر، ایران در برخورد با استعمارگران (از آغاز قاجاریه تا مشروطیت) (تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۲)، ص۳۹۸. قباد منصوربخت، قباد، بحران تغییرات ادواری در راهبردهای نوسازی در ایران (آسیبشناسی استراتژی‌های نوسازی در ایران عصر قاجاریه، از آغاز تا عهد ناصری) (تهران: پژوهشنامۀ علوم انسانی، شمارۀ ۵۱، پاییز ۱۳۸۵)، ص‌ص۲۱۵-۲۱۲. معطوفی، همان، ص۹۶۰.

۱۱- میرزاحسین‌خان تحویلدار مؤلف کتاب جغرافیای اصفهان، در توصیف تعداد اصناف و پیشه‌های موجود در اصفهانِ عصر قاجار، مهم‌ترین اصناف مرتبط با فولادسازی را: آهنگران، حکاکان، قفل‌سازان، فولادسازان، چخماق‌سازان، شمشیرسازان و تفنگ‌سازان برمی‌شمارد. (غلامرضا ورهرام، نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار (تهران: معین، ۱۳۸۵)، ص۱۹۷).

۱۲- Conte de Sercey

۱۳- کنت دوسرسی، ایران در ۱۸۳۹-۱۸۴۰م (۱۲۵۶-۱۲۵۵ه.ق): سفارت فوق‌العاده کنت دوسرسی، ترجمۀ احسان اشراقی (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲)، ص۲۱۴.

۱۴- محمدحسن اعتمادالسلطنه، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدینشاه (المآثر و الآثار)، به کوشش: ایرج افشار، با تعلیقات: حسین محبوبى اردکانی (تهران: اساطیر، بی‌تا)، ج۱، ص۱۳۸.

۱۵- معطوفی، همان، ص۹۷۷.

اصل متن به تفنگ دنگی اشاره شده که در گویش مازندرانی اصطلاح دَنگی (Dangi) به معنی تفنگ چخماقی است.

۱۶- برخی از صنعتگران و تعمیرکاران تفنگ‌های سرپر خوانساریِ چند دهۀ اخیر که نامی از آن‌ها برده شده است، عبارت‌اند از: استاد حبیب و برادرش استاد خدابخش داودی؛ استاد غلامرضا تفنگ‌ساز (نعمتی)؛ ماشاالله سپیددشتی؛ و… . استاد حبیب داودی علاوه بر آنکه میرشکار خاندان شهیدی هم به حساب می‌آمد، صنعتگری بود که تفنگ هم مونتاژ می‌کرد. اسماعیل حاجی‌زکی و استاد باقر هم دو برادری بودند که به تعمیر تفنگ و به قول برخی‌ها ساخت تفنگ از لولۀ فرمان اتومبیل‌های جیپ اشتغال داشتند. البته مرحوم اسماعیل حاجی‌زکی یکی از نامورترین چاقوسازهای خوانسار در دهه‌های اخیر نیز به شمار می‌رفت.

۱۷- اینکه یک سِری اشخاص نق کرده‌اند که افرادی – هرچند انگشت‌شمار – بودند که تمام قسمت‌های یک تفنگ حتی ماشه و چخماق آن را خود تولید می‌کردند، اما این نقل قول ایشان سندیت ندارد.

۱۸- کالیبر (Calibre = Caliber) به معنی: قطر درونی لولۀ سلاح گرم (اندازۀ گشادیِ داخل لوله) و یا قطر خارجی گلوله‌ای است که توسط آن سلاح شلیک می‌شود.

۱۹- شکل گلوله یا مرمی فشنگ‌های جنگی تأثیر فوق‌العاده‌ای در افزایش سرعت، بُرد و نیز قدرت آسیب‌رسانی دارد؛ زیرا نوک تیز گلوله هوا را بهتر می‌شکافد و راحت‌تر در اجسام فرو می‌رود. سرعت بیشتر، که یک عاملش آیرودینامیکی بودن این نوع گلوله‌هاست، این فرورفتگی را تقویت می‌کند.

۲۰- برای مقالۀ صنعت تفنگ‌سازی در خوانسار از مطالب و روایات آقایان: «غلامرضا لکی»، مرحوم «حاج احمد آقا صانعی» (بازنشستۀ آموزش‌وپرورش خوانسار) و «سهراب سپیددشتی» نیز کمک گرفته شد.

تصاویر منضم:

 تصویر ۱: شکل شماتیک از نحوۀ کار سلاح‌های سرپر فتیلهای (طرح از نگارنده).

توپ‌ها و تفنگ‌های سرپر فقط از نظر اندازه و حجم و وزن و ضخامت لوله باهم متفاوت‌اند، ولی در عمل به یک شیوه مسلح می‌شدند. در این سلاح‌های آتشین، یک طرف لوله (که به سمت هدف گرفته می‌شد) باز بود، و سمت دیگر (که رو به بدن تیرانداز بود) بسته می‌بود. در قسمت ته لوله نیز یک سوراخ کوچک برای عبور فتیله وجود داشت. طرز کار و آماده کردن این آتش‌افروزها برای شلیک، که وقت بسیاری را تلف می‌کرد، به‌این‌ترتیب بود:

ابتدا مقداری باروت سیاه را از طریق باروت‌دان و با پیمانه‌ای معین از دهانۀ لوله به داخل آن می‌ریختند. سپس تکه‌ای کوچک از پارچه یا نمد مخصوص را بعدازآن قرار داده و آنگاه با میلۀ فلزی باریکی موسوم به سنبه می‌کوبیدند که پودر باروت‌ها به هم فشرده گردد تا هم قدرت اشتعال و انفجار بیشتری داشته باشد و هم اینکه پارچه اجازه نمی‌داد باروت‌ها با یک تکان جابه‌جا یا خالی گردند. آنگاه گلولۀ سربی را به داخل آن انداخته و مجدداً تکه پارچۀ دیگری را روی آن می‌گذاشتند و باز به کمک سنبه روی پارچه و ساچمه کوبیده، آن‌ها را در جای خود محکم می‌کردند. در انتهای لوله نیز، که سوراخی بر آن تعبیه شده بود، فتیله یا ریسمانی آغشته به باروت قرار می‌دادند، که با روشن و مشتعل شدن آن، آتش به باروت می‌رسید و موجب اشتعال و انفجار آن می‌شد. گلوله نیز بر اثر انفجار و فشار زیادِ گاز حاصل از سوختن باروت، با شدت تمام از داخل لوله خارج و به‌سوی هدف پرتاب می‌شد. این تفنگ‌ها فاقد ماشۀ چکاننده بودند، زیرا این وسیله در این نوع تفنگ، کاربردی نداشته است.

 تصویر ۲: طرح کلی از نحوۀ کار یک نمونه سلاح سرپر سنگ چخماقی (طرح از نگارنده).

ترتیب مسلح کردن و آماده کردن تفنگ‌های سنگ چخماقی نیز به همین روش سرپرهای فتیلهای بود. یعنی پر کردن لوله با باروت و تکه پارچه و کوبیدن با سنبه و انداختن ساچمۀ گلوله‌ای در آن؛ با این تفاوت که در سیستم چکشی یا سنگ چخماقی دیگر نشانی از وجود فتیله نبود، بلکه از چخماق یا سنگ آتش‌زنه‌ای استفاده می‌شد که برای مسلح کردن آن می‌بایست با دست آن را به سمت عقب فشار می‌دادند (عملی که در گلنگدن تفنگ‌های امروزی دیده می‌شود)، و هر وقت ماشه را می‌چکاندند، چخماق نیز رها شده و ضربه‌ای به کلاهک یا زائدۀ آهنی یا شاید مسی سوراخ‌دار موسوم به پستانک که بر انتهای سفلای تفنگ تعبیه شده بود، می‌زد، و جرقۀ حاصل از آن، از منفذ یا سوراخ پستانک به سمت باروت هدایت و باعث اشتعال آن و شلیک گلوله می‌گردید.

 تصویر ۳: باروتدان چرمی متعلق به دورۀ قاجار (مجموعۀ شخصی آقای غلامرضا نصیری).

 تصویر ۴: نمونه‌ای از چاقوی دست‌ساز توسط مرحوم اسماعیل حاجی‌زکی، مربوط به دورۀ پهلوی دوم و احتمالاً مربوط به سال ۱۳۴۲ (عکس ارسالی از آقای مجید منصوری).

دستۀ برخی از نمونه‌های چاقوهای این صنعتگر، یا از غربیلک پلاستیکی فرمان اتومبیل‌های قدیمی ساخته می‌شدند که پس از حرارت و نرم و انعطاف دادن آن‌ها، به شکل مورد نظر درمی‌آمدند، و یا از شاخ آهو تهیه می‌شدند. علامت اختصاری چاقوهای ساخته شده به‌وسیلۀ مرحوم حاجی‌زکی نیز آن بود که در انتهای تیغۀ چاقو، ده دندانه در یک راستا و در امتداد هم حک می‌شدند.

تحقیق و تدوین: محسن محرابی، کارشناس ارشد تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *