۱- هزه بمدی به خیابون اشه
سبت اژدارت ، به میدون اشه
۲- وخت راهشتن و پاورگفتن
ویدر از کیک خرامون اشه
۳- واد با گیس بلندژورشه
با سر و زلف پریشون اشه
۴- زن بیشی گه به ایزنچی شه
نه به خوسار به تیرون اشه
۵- تا گه بژدی گه خوچم بیژکسان
تند راکفت و شتابون اشه
۶- بشه و دل بشه از دنبالژ
دلژ ادبرت و غزلخون اشه
۷- کس چشمم گه به دنبالژ به
مات به ، گیج به ، حیرون اشه
صوت شعر به زبان خوانساری
به میدان می رفت
۱- دیدمش دی به خیابان می رفت
سبدی داشت ، به میدان می رفت
۲- وقت ره رفتن و در گام زدن
بهتر از کبک خرامان می رفت
۳- با با گیسوی او ور می رفت
با سر و زلف پریشان می رفت
۴- آن پریچهره که می رفت چنین
نه به خوانسار، به تهران می رفت
۵- تا مرا دید به او می نگرم
به ره افتاد و شتابان می رفت
۶- رفت و دل نیز به دنبالش رفت
دل همی برد و غزلخوان می رفت
سلام شاعر این شعر کیه؟
یوسف بخشی خوانساری
با سلام
شعرهای بسیار زیبایی از اسطوره سخن خوانسار استاد یوسف بخشی خوانساری موجود است که در دیوان اشعارشان توسط فرزند فرزانه و گرانقدرشان گردآوری شده است. شایسته است که این اشعار زیبا با دکلمه های زیبا ارائه گردد.
با سلام
سپاس از تذکر شما
انشاالله با همت همه همشهریان عزیز این کار صورت خواهد گرفت . در ابتدای راه هستیم و همه باید کمک کنیم تا اسطوره ها و اساتیدمان و زحمات شان به جامعه امروز بنحو احسن معرفی شوند.
سلام چقدر شبیه کردی جنوبیه